عاشورای دوم علیرضا
امسال که برای عزاداری به مسجد میرفتیم،خیلی با دقت به همه نگاه میکردی.
سینه زنی هم امسال خوب یاد گرفتی،حتی سعی میکردی مثل آدم بزرگ ها دو دستی و با ریتم سینه بزنی.
در این چند روز بیشتر خونه آقاجون بودیم و شما کلی کارای خنده دار انجام میدادی.
متاسفانه نمیزاری از شما عکس بگیرم،بهخاطر همین عکس ها خیلی کمه..
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی