بعد از چند روز صورتت قرمز شد بهخاطر زردیی که داشتی. من و بابایی خیلی نگرانت بودیم. بهخاطر همینم 2بار بیمارستان بستریت کردیم(روز 9ام و13ام) ببین اینطوری شده بودی: متاسفانه تا 40 روز طول کشید.خدارو شکر مشکلی نبود فقط ظاهری نمایان بود. ...
روز اول ورودت به خونمون که همه انتظار دیدنت و میکشیدن، پدر بزرگ بابایی(حاج محمد خان) برای ورودت به خونه ، بع بع ای فرستاد تا قربونی کنیم و همان روز اومد تو گوشت اذان خوند. ...
به نام خالق بی همتا بعد از 9 ماه انتظار من و بابای مهربونت ،قدم به دنیای ما گذاشتی. دیدنت و در آغوش گرفتنت لذت وصف ناپذیری برای ما بود. از او متشکریم. چند ساعت بعد از به دنیا اومدنت... ...